دفاع پایان نامه
دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی
دانشکده علوم انسانی
گروه حقوق
اطلاعیه برگزاری جلسه دفاع پایان نامه
جلسه دفاع رساله کارشناسی ارشد حقوق بین الملل با عنوان
بررسی وجوه افتراق مندرجات اعلامیه جهانی حقوق بشر با نظام حقوقی اسلام
نگارنده
مهناز طهماسبی فرد
استاد راهنما
دکتر محمدکاظم عمادزاده
استاد مشاور
دکتر علیرضا آرش پور
روزدوشنبه، تاریخ 31/06/1393- ساعت 12
سپاهانشهر، دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی، ساختمان شماره یک، سالن شهید مطهری
چکیده پایان نامه:
اعلامیه جهانی حقوق بشر و پیوستهای آن که از سوی سازمان ملل متحد صادر گردیده نتیجهی پیشرفت تمدنی درازمدت در غرب است. به دنبال صدور این اعلامیه در سال 1948 میلادی، موجی از مباحث علمی را در میان متفکران مسلمانان دربارهی مندرجات این اعلامیه و وجوه افتراق آن با نظام حقوقی اسلام را برانگیخت. از اهم این مباحث میتوان به اول اصل آزادی، که عبارت است از آنکه اشخاص بتوانند، هر کاری را که صلاح و مقتضی بدانند، انجام دهند مشروط بر اینکه اقدامات و عملیات آنها صدمهای به حق دیگران، وارد نساخته و با حقوق جامعه منافات نداشته باشد. دوم اصل عدم تبعیض مذهبی، یعنی علاوه بر اینکه هر شخص باید در انتخاب هرگونه مذهب آزاد باشد، تعلق به هر نوع مذهب و عقیده دینی نباید موجب محرومیت او از حقوق اجتماعی شود. لذا هرگونه تبعیضی براساس مذهب ممنوع است و سوم اصل عدم تبعیض براساس جنس که تمامی اسناد بین المللی حقوق بشر موجود، عدم تبعیض را چه در اعمال و چه اجرای حقوق براساس جنس یادآور گشتهاند، و تساوی بین زن و مرد را بیان و تاکید کردهاند، اشاره کرد. علیرغم عدم انجام پژوهشهای قابل انتظار از ناحیه حقوقدانان اسلامی در این زمینه، این پژوهش درصدد است ضمن واکاوی موارد افتراق به ارائه راهکارهایی نوین جهت تقریب مفاهیم حقوق بشری در اسناد بین المللی و از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر و نظام حقوقی اسلام بپردازد. لازم به توضیح است که نتایج و استنتاجات حاصله از این پژوهش بر مبنای روش تحلیلی و توصیفی و روش گردآوری نیز به صورت کتابخانهای میباشد.
واژگان کلیدی:
اعلامیه جهانی حقوق بشر، نظام حقوقی اسلام،
آزادی، عدم تبعیض مذهبی، عدم تبعیض براساس جنس.
نتیجه گیری:
در جهان پیشاتجدد سخنی از حقوق بشر به معنای معاصر آن نبود و بردهداری رایج و مردمان در برابر حکومت همیشه مکلف بودند و از حق و حقوقی برخوردار نبودند. تقریبا مردمان پذیرفته بودند که باید مطیع و فرمانبر حاکم باشند نه خواهان حقوق خویش! وضعیت حقوق بشر در دنیای اسلام اگرچه بهتر از دنیای غرب بوده اما چندان امیدوارکننده نبود. در سدههای میانی اروپائیان به تدریج به این اندیشه افتادند که برای زندگی خود با اتکای بر خرد و دانش، برنامه ریزی کنند از سوی دیگر پیشرفتهای آنها در زمینههای علمی، اعتماد آنان را بر خرد بشری دو چندان کرد و این عقیده را بوجود آورد که آدمی میتواند بدون نیاز به آیین کلیسایی، دنیایی آباد و بسیار بهتر داشته باشد. اعلامیهی استقلال آمریکا و اعلامیه حقوق بشری شهروندان فرانسه از دل همین اندیشهها سر برآورد. دو جنگ جهانی بزرگ که به پا شد و جان انسانهای بسیاری را گرفت، غربیان را نگران تکرار حوادثی از این قبیل کرد و در پی راه حلی برای رهایی از این معضل برآمدند و با برپایی سازمان ملل متحد، کشورهای عضو کوشیدند قوانین جهانی وضع کنند تا راه را بر تکرار این وقایع دردناک ببندند. از اینرو اعلامیه جهانی حقوق بشر محصول همین تلاشها بود. از متن اعلامیه جهانی حقوق بشر به وضوح بر میآید که نویسندگان و تنظیم کنندگان آن سکولاریست بودند که برای آنان به معنی جدایی کامل بین حقوق انسان و مذهب از یک سو و نظامهای ارزشی و فرهنگ از سوی دیگر بوده است. دنیای اسلام با وجود پیشرفت های قابل قبولی که در عصر طلایی خود بدست آورد اما از همهی این تحولات به دور ماند و در پیدایش حقوق بشر به معنای امروزی آن سهمی نداشت. از طرف دیگر دیدگاههای موجود مانع از نقد و بازخوانی سنت میشد و از همین رو فرهنگ اسلامی ساکن و ثابت ماند. این مشکل زمانی بیشتر بروز کرد که مسلمانان با اندیشههای مدرن آشنا شدند و گرفتار معضلی به نام سنت و تجدد در فقه و حقوق بشر گشتنند.
اگر چه مسلمانان به طور کلی از اعلامیهی جهانی حقوق بشر حمایت میکنند، و این سند را به عنوان یک نقطهی شروع عالی برای گفتگو بین تمام مذاهب و فرهنگها میدانند. با این حال آنان معتقدند که آن یک سند جهانی خالص و ناب نیست، زیرا سند مزبور در یک فضایی نوشته شده که اکثریت زیادی از جمعیت جهان تحت نظام استعمار بودهاند. از همین رو تصمیم گرفتند که اعلامیه حقوق بشر اسلامی را به وجود بیاورند، اعلامیه حقوق بشر اسلامی در واقع تلاشی از سوی جامعهی اسلامی برای ابراز هویت اسلامی خود در سطح بین المللی و بیان دیدگاهها و نظرات این دین الهی در خصوص حقوق انسان هاست. هر دو اعلامیه –اعلامیه جهانی حقوق بشر و اعلامیه حقوق بشر اسلامی- به دنبال تحقق یک هدف هستند و آن تضمین حقوق و آزادیهای بشر میباشد و هر کدام به شیوهی خود در راستای تحقق آن فعالیت میکنند. البته کشورهای اسلامی باید توجه کنند که تکیه متعصبانه و انحصاری بر اجرای احکام اسلامی و بیمهری نسبت به اعلامیه جهانی حقوق بشر و سایر اسناد بین المللی حقوق بشر، باعث انزوای بین المللی، عقب ماندگی و تحجر آنها میگردد و بهتر است این دو اعلامیه را در تضمین حقوق بشر مکمل هم بدانیم نه جایگزینی برای هم. در پژوهش حاضر دو سئوال مطرح شد دال بر این که:
1- آیا نظام حقوقی اسلامی، حاوی قواعد حمایت کننده از حقوق بشری است؟
2- آیا عناصر تشکیل دهندهی حقوق بشر در کنوانسیونهای بین المللی بویژه در اعلامیهی جهانی حقوق بشر با عناصر تشکیل دهندهی و یا تامین کنندهی آن در نظام حقوقی اسلامی دارای وجوه افتراقند؟
که در پاسخ به این دو سئوال دو فرضیه مطرح شد که عبارت است از:
1- نظام حقوقی اسلامی در جهت تکریم مقام و شان انسانی از اصول و مقررات پیشرفتهای در جهت حمایت از حقوق بشر بهره مند است.
2- در مواردی بین ارزشهای حقوق بشری مندرج در اعلامیهی جهانی حقوق بشر با دیدگاههای اسلامی در این زمینه، تفاوت وجود دارد.
با مطالعات و بررسیهای صورت گرفته دو فرضیهی بالا به اثبات رسیده است و در متن پژوهش به آنها پرداخته شد، مبنی بر اینکه در دین مبین اسلام جهت تکریم مقام و شان انسان مقررات دقیق و پیشرفتهای در قرآن کریم، سیرهی نبوی و همین طور در نهج البلاغه شاهد بودهایم و مبانی و اصول حقوق بشری در جهت حمایت از آحاد انسانی بارها و بارها مورد تاکید واقع گشته است و با ایجاد اعلامیهی جهانی حقوق بشر حرف تازهای از حقوق بشر بوجود نیامده است بلکه از همان ابتدای ظهور اسلام این موارد، مورد اقبال واقع شد اما متاسفانه مورد غفلت پژوهشگران و حقوقدانان اسلامی بوده است. در بیان تفاوتها، افتراقهایی وجود دارد که با توجه به مهمترین تفاوتها در این پژوهش به بررسی سه تفاوت مهم (آزادی، عدم تبعیض مذهبی و عدم تبعیض بر اساس جنس) پرداختهایم، برخی از این تفاوتها با توجه به مسئلهی لزوم انطباق احکام فرعیهی دینی با زمان و مکان قابل حل است و برخی دیگر که ناشی از نوع نگرش به مسئلهی انسان و نیز مسائل مربوط به امور معنوی انسان است لاینحل باقی خواهد ماند که در نهایت به عنوان نقاط چالش نظام اسلامی و سیستمهای مبتنی بر حقوق اسلامی با اسناد بین المللی حقوق بشر و راهکارهای بین المللی آنها باقی خواهد ماند. لازم است این نقاط همیشه مورد توجه پژوهشگر مسائل حقوقی بشر قرار گیرد. بهترین ابزار که مدافع حقوق انسانها در وضعیت کنونی روابط بین الملل وجود دارد همین رژیمهای حقوق بشری هستند و از آنجا که مدعای اصلی پیرامون دین مبین اسلام بر جامعه و مانع بودن این دین و داشتن یک نظام حقوقی مردمی و مبتنی بر فطرت بشری است لازم است با نسبت به سوءاستفادههای قدرتهای بزرگ از این اهرم، تلاش کرد تا در هر یک از سازوکارها جایگاه مناسبی کسب کرد و از آنها برای پیشبرد منافع دینی و ملی بهره برد. مسئلهی مذهب نقطهی مهمی است که باید در تحلیل از حقوق بشر مدنظر کارشناسان قرار گرفته و به آن توجه کنند.
در ارائهی راه حل برای حل این تفاوتها باید هم به سنت و ارزشهای اسلامی خود توجه داشته باشیم و هم با توجه به پیشرفت روزافزون جوامع بشری نگاهی به تجدد و خواستههای نوین بشری. از همین رو باید در نظر داشته باشیم برای اینکه هم تجدد را بپذیریم و هم سنت را پاس داشته باشیم باید به بازخوانی متون دینی بپردازیم، اما نباید گمان کرد که دیدگاه سنتی حتما با حقوق بشر ناسازگار است بلکه با بازخوانی سنت میتوان میان این دو نسبت و پیوندی بوجود آورد؛ در سالهای اخیر بازخوانی متون دینی هم از سوی فقیهان و هم از سوی روشنفکران شکل گرفت، اما نوآوریهای چندانی در پی نداشته است؛ فقیهان بر همان اندیشههای سنتی اصرار میورزند و در واقع در شمار منتقدان حقوق بشرند و نه از حامیان آن. از سوی دیگر روشنفکری دینی با ترجیح حقوق بشر بر فقه سنتی کوشیده است تا خوانشی نوین از اسلام فرا پیش نهد. قابل انکار نیست که فقه اسلامی از دیر زمانی بر همهی معادلات و معاملات حقوقی مسلمانان حاکم بوده و هست که رمز ماندگاری آن را، باید در قدرت پاسخ گویی آن به نیازهای عصری مسلمانان جست به تعبیری گسترش فقه در سدههای آغازین تمدن اسلامی، بواسطهی نیازهای جامعهی اسلامی به داشتن قوانین دینی برای ادارهی زندگی اجتماعی آن روز بود. اینک نیازهای اجتماعی مسلمانان تغییر کرده و اگر بخواهیم فقه همچنان ماندگار بماند و پایگاه خود را در میان مردم از دست ندهد پیشنهادیی ارائه میگردد.